ترجمه مقاله

محبس

لغت‌نامه دهخدا

محبس . [ م ُ ب َ ] (ع ص ) اسبی که آن را در راه خدا وقف گردانند. (منتهی الارب ). || در زندان کرده شده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله