ترجمه مقاله

محتشی

لغت‌نامه دهخدا

محتشی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتشاء. پر و مملو و انباشته و آگنده . (ناظم الاطباء). پرشونده . (از منتهی الارب ). || پنبه در خود گیرنده . || محتشیه . (ناظم الاطباء). در خود پیچیده . (از منتهی الارب ). زنی که بالشچه بر سرین یا پستان بندد تا کلان نماید. (آنندراج ).
ترجمه مقاله