ترجمه مقاله

محتفز

لغت‌نامه دهخدا

محتفز. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتفاز.بر هر دو پا نشیننده و فراهم آینده و خویشتن را ورچیننده و راست بر سرین نشیننده . (از منتهی الارب ). آنکه دست و پا و دامن خود را جمع می کند تا برای کار آماده شود. (از منتهی الارب ). آنکه دامن بر می چیند که آماده ٔ کاری شود. (ناظم الاطباء). || آنکه برانگیخته شود و کوشش کند در رفتن . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله