ترجمه مقاله

محتمل

لغت‌نامه دهخدا

محتمل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتمال .بردارنده ٔ چیزی به سر و پشت . (از منتهی الارب ). بردارنده ٔ بار. (ناظم الاطباء). || بر گردن گیرنده چیزی را و شکرکننده . (از منتهی الارب ). کسی که برگردن خود میگیرد کاری را. (ناظم الاطباء). || برده خرنده . (منتهی الارب ). خریدار اسیر و برده . || کسی که از خانه بیرون میرود. (ناظم الاطباء). || خشم گیرنده و برافروخته گردنده . (از منتهی الارب ). خشمناک و افروخته . (ناظم الاطباء). || صابر و شکیبا. (ناظم الاطباء). || پذیرنده . تاب آورنده . قبول کننده . تحمل کننده : و تصدیق اخباری که محتمل صدق و کذب باشد. (کلیله و دمنه ). || معقول . || منتظر. || ممکن . دارای احتمال . (ناظم الاطباء).
- محتمل الوقوع ؛ چیزی که وقوع آن را نگرانند. (ناظم الاطباء).
|| مشکوک فیه . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). مشکوک . شبهه ناک . مظنون . (ناظم الاطباء). || حامل . حمل کننده :
محتمل مرقد تو فرقدین
متصل مسند تو شعریان .

خاقانی .


ترجمه مقاله