ترجمه مقاله

محجن

لغت‌نامه دهخدا

محجن . [ م ِ ج َ ] (اِخ ) ابن الادرع الاسلمی صحابی است و در آغاز ساکن مدینه بود سپس به بصره آمد و نقشه ٔ مسجد آن شهر را کشید. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 837).
ترجمه مقاله