ترجمه مقاله

محجن

لغت‌نامه دهخدا

محجن . [ م ُ ج َ ] (ع ص ) گیاه خرد و ضعیف . (ناظم الاطباء). گیاه ریز که برگ برآرد. (آنندراج ).
ترجمه مقاله