ترجمه مقاله

محدر

لغت‌نامه دهخدا

محدر. [ م ُ دِ ] (ع ص ) اندام که از زخم چوب آماس کند.(آنندراج ). || آنکه ریشه ٔ جامه اندرون کرده دوزد آن را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسی که ریشه ٔ جامه را برمی تابد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله