ترجمه مقاله

محرق

لغت‌نامه دهخدا

محرق . [ م ُ رِ ](ع ص ) نیک سوزاننده به آتش . (از منتهی الارب ). سوزاننده . سوزنده : بدانست که جوان در تب مطبق عشق است و در حرارت محرق هجران . (سندبادنامه ص 189).
گر ترش روی است آن دی مشفق است
صیف خندان است اما محرق است .

مولوی .


|| حریقه سازنده . || اذیت رساننده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله