ترجمه مقاله

محرمی

لغت‌نامه دهخدا

محرمی . [ م َرَ ] (حامص ) عمل محرم . حالت و چگونگی محرم . محرمیت .محرم بودن . صداقت و راستی . اعتماد برای نهفتن راز. (از ناظم الاطباء). رازداری . سِرنگهداری :
زید از سر محرمی و خاصی
برده ز میان عمرو عاصی .

نظامی (لیلی و مجنون ، ملحقات ص 242).


وحدت گزین و همدمی از دوستان مجوی
تنهانشین و محرمی از دودمان مخواه .

خاقانی .


پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است .

مولوی .


ترجمه مقاله