ترجمه مقاله

محصب

لغت‌نامه دهخدا

محصب . [ م ُ ح َص ْص َ ] (اِخ ) جای سنگریزه انداختن به منی [ م ِ نا ] .(منتهی الارب ). آنجا که سنگ اندازند به مکه و آنجا را حصاب نیز نامند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || (ع ص ) مبتلا به سرخجه . محصوب . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله