ترجمه مقاله

محصرم

لغت‌نامه دهخدا

محصرم . [ م ُ ح َ رَ ] (ع ص ) زبد محصرم ؛ مسکه ٔمنتشر غیرمجتمع از شدت سرما. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || شاعر محصرم ؛ لغتی در مخضرم . و مخضرم شاعری که زمان جاهلیت و اسلام را دریافته است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مخضرم شود.
ترجمه مقاله