ترجمه مقاله

محصص

لغت‌نامه دهخدا

محصص . [ م ُ ح َص ْ ص َ ] (ع ص ) هویدا. (ازمنتهی الارب ). آشکار. || بهره بهره گردیده .حصه حصه شده . || به عهده ٔ کسی گذاشته شده .حواله شده . (سازمان اداری حکومت صفوی ص 141). || (اِ) سهم و حصه ٔ مقرر شده . سهمیه ٔ معین شده .
- دفتر محصص ؛ دفتر سهمیه : بعداز آن به موجب بروات مهر وزیر و کلانتر و مستوفی متوجهات دیوانی هر یک از دفتر حواله و محصص کلانتر موافق بنیچه ٔ فیمابین هر صنف توجیه و محصلان دیوانی از آن قرار بازیافت مینمایند. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 47).
ترجمه مقاله