محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن خالد مروزی بن عبدالملک مروزی . وی نیز مانند پدرش از منجمین بزرگ بشمار است که مطلع به تسییر کواکب بود. پدرش متصدی رصد کواکب در شماسیه ٔ بغداد و کوه قاسیون دمشق گردید. وی از علمای قرن سوم هجری است . (گاهنامه ).