ترجمه مقاله

محمص

لغت‌نامه دهخدا

محمص . [ م ُ ح َم ْ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تحمیص . (یادداشت مرحوم دهخدا). || حب محمص ؛ دانه ٔ بریان و برشته کرده . مقلو. برشته . سرخ کرده . بریان کرده شده . (آنندراج ).
ترجمه مقاله