ترجمه مقاله

محموده

لغت‌نامه دهخدا

محموده . [ م َ دَ / دِ ] (اِ) سقمونیا. داروئی مسهل . زاخل . عصاره ٔ نباتی پرشیر که شاخهای بسیار از یک بیخ آن می روید و به قدر سه چهار ذرع بر زمین پهن می شود و برگش مثل لبلاب و... گلش سفید است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) : و سقم صفراوی نهار را به سقمونیای تدابیر محموده دفع نماید. (دره ٔ نادره چ سیدجعفر شهیدی ص 89 و 90).
ترجمه مقاله