ترجمه مقاله

محوطة

لغت‌نامه دهخدا

محوطة. [ م ُ ح َوْ وَ طَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث محوط. محوطه . دیواربرکشیده . دیوارکشیده . که در پیرامون دیوار دارد. دیواربست . هر جای محصور و محدود. هر جای که از دیوار و جز آن احاطه شده باشد و هر کشتزار محدودی . (از ناظم الاطباء). صاحب غیاث اللغات گوید اسم ظرف است از تحویط که سوای لام کلمه تعلیل و تبدیل نمی پذیرد و به فتح میم و سکون حاء غلط است چه صحیح داشتن حرف علت در صیغه ٔ ظرف اجوف از ثلاثی مجرد بدون موانع ثابت نشده ، یا آنکه در اصل «محوطةبه » بوده باشد (به فتح میم وضم حاء و سکون واو) و از کثرت استعمال صله ٔ باء حذف شده فقط محوطة به معنی اسم ظرف مستعمل شده است . (غیاث ): عُنَّه ؛ محوطه ٔ چوب . (منتهی الارب ). دیوار بست از چوب که شتران و اسبان را سازند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله