محو
لغتنامه دهخدا
محو. [ م َح ْوْ ] (اِخ )اسم موضعی است از ناحیه ٔ سایة و نیز گویند نام وادیی است که در آن چیزی نروید. خنساء گوید :
لتجری المنیة بعد الفتی الَ ...
سغادر بالمحو اذلالها.
لتجری المنیة بعد الفتی الَ ...
سغادر بالمحو اذلالها.
(معجم البلدان ).