ترجمه مقاله

مخامرة

لغت‌نامه دهخدا

مخامرة. [ م ُ م َ رَ ] (ع مص ) بیامیختن . (زوزنی ). آمیختن . (تاج المصادر بیهقی ). آمیختن با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درآمیختن با کسی . (ناظم الاطباء). || پنهان شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). نهان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پنهان کردن کسی را. (ناظم الاطباء). || ملازم شدن کاری را. (زوزنی ). || مقیم گردیدن و پیوسته در خانه بودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ملازم شدن به جائی (تاج المصادر بیهقی ). || آزاد را بنده قرار داده فروختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خریدن آزاد را به اینکه بنده است . (ناظم الاطباء). || نزدیک شدن به یکدیگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نزدیک شدن به کسی . (ناظم الاطباء). || پوشانیدن عقل را. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله