ترجمه مقاله

مخانیث

لغت‌نامه دهخدا

مخانیث . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مخناث . (محیط المحیط) (از اقرب الموارد). رجوع به مخناث شود. || در شاهدهای زیر ظاهراً جمع مخنث است : چون به حضرت رسیدند ایشان را به رسوائی تمام و مذلتی عظیم به میان بخارا برآوردند و مخانیث شهر با معازف و ملاهی پیش ایشان بازآمدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 93). با بعضی نوادر و غرائب کلمات ضعفاء ناس مانند زنان و مخانیث و مجانین . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 5). و رجوع به مخناث و مخنث شود.
ترجمه مقاله