مختتملغتنامه دهخدامختتم . [ م ُ ت َ ت َ ] (ع ص ) بپایان برده شده . || (اِ) پایان . خاتمه . انجام : و ترتیب این کتاب بر صد باب و چهار قسم نهاده آمد و مختتم ابواب را به مدح سلطان وزرای جهان موشح گردانیده شد. (جوامع الحکایات چ معین ج 1 ص 27).