ترجمه مقاله

مختدم

لغت‌نامه دهخدا

مختدم . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) خدمت کننده . (آنندراج ). کسی که خدمت خود می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که خادم می خواهد و از کسی خدمت میخواهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختدام شود.
ترجمه مقاله