ترجمه مقاله

مخترش

لغت‌نامه دهخدا

مخترش . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) کسب کننده و طلب رزق نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که کسب می کند و برای اهل و عیال خود طلب روزی می کند. (ناظم الاطباء). || خراشنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختراش شود.
ترجمه مقاله