ترجمه مقاله

مختضم

لغت‌نامه دهخدا

مختضم . [م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) برنده و قطعکننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شمشیرکه می برد غلاف خود را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختضام شود. || کسی که تیز می دهد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || عطاکننده و بخشنده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله