ترجمه مقاله

مخدرات

لغت‌نامه دهخدا

مخدرات . [م ُ خ َدْ دَ ] (ع ص ، اِ) زنان پرده نشین . مأخوذ از خدر بالکسر که به معنی پرده است . (غیاث ) (آنندراج ). خانم های باحجاب و پرده نشین و پاکدامن و با شرم و حیا. (ناظم الاطباء) : در عهد ایلک خان عقیله ای از مخدرات اولاد او از بهر امیر جلیل ابوسعید مسعود نامزد کرده بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 طهران ص 395).
ترجمه مقاله