ترجمه مقاله

مخذل

لغت‌نامه دهخدا

مخذل . [ م ُ خ َذْ ذِ ] (ع ص ) بر خذلان گذارنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که سبب می شود خذلان ...میان دوستان و کسان خود را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخذیل شود. || حقیر و ذلیل کننده . || ترکننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله