مخرس
لغت‌نامه دهخدا
مخرس . [ م ُ خ َرْ رِ ] (ع ص ) طعام مهمانی ولادت پزنده برای زن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که طعام مهمانی ولادت ترتیب می دهد. (ناظم الاطباء).
- امثال :
تخرسی یا نفس لا مخرس لک ؛یعنی طعام ولادت برای خود ترتیب بده ای نفس نیست کسی که برای تو آن را ترتیب دهد و این مثل را در اعتنای مرد بنفس خود گویند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
- امثال :
تخرسی یا نفس لا مخرس لک ؛یعنی طعام ولادت برای خود ترتیب بده ای نفس نیست کسی که برای تو آن را ترتیب دهد و این مثل را در اعتنای مرد بنفس خود گویند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
