ترجمه مقاله

مخشوب

لغت‌نامه دهخدا

مخشوب . [ م َ ] (ع ص ) شمشیر به ساخت نخستین ، صیقل ناکرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شمشیر به ساخت نخستین صیقل ناکرده و زنگ نازدوده . (ناظم الاطباء). || زنگ زدوده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || طعام مخشوب ؛ طعام گوشت نیم پخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || طعام بی گوشت و خشک ، بی نان خورش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله