ترجمه مقاله

مخلب

لغت‌نامه دهخدا

مخلب . [ م ِ ل َ ] (ع اِ) داس بی دندانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از مقدمة الادب زمخشری ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || چنگال جوارح دد باشد یا مرغ یا به معنی چنگال مرغان جوارح است و چنگال غیر جوارح را ظفرگویند. ج ، مخالب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چنگال مرغ شکاری و چنگال شیر. (غیاث ). چنگال درنده ها. پنجه ٔ شیر. چنگال مرغ . (مقدمة الادب زمخشری ). چنگال حیوانات درنده و همه ٔ پرندگان . (از اقرب الموارد). چنگال جوارح خواه دد باشد و یا مرغ . (ناظم الاطباء) :
کمینه مرغی کز باغ او به دشت شود
ز چنگ باز به منقار برکشد مخلب .

فرخی .


باز گیری به تیغ روز شکار
گرگ را شاخ و شیر را مخلب .

فرخی .


بسان مخلب عنقا پدید شد ز افق
و یا چو ابروی زال از نشیمن عنقا.

منوچهری .


چو باز را بکند بازدار مخلب و پر
به روز صید بر او کبک راه گیرد و چال .
شاه سار (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 328).
جان ایشان از چنگال هلاک و مخلب احتناک بستدند.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 331).
گر سایه ٔ همای درافتد به دشمنانت
چون مخلب عقاب اجل باد جان ربای .

سوزنی .


چون دل عطار باز عشق در مخلب گرفت
از دل گرمش عجب نبود اگر مخلب بسوخت .

عطار.


این نشانه از بهر آن گفتم تا مرا در خلاب این مخافت و مخلب این آفت بگذاری و بیش از این توبیخ و سرزنش روا نداری . (مرزبان نامه ).
- ذوات مخلب ؛ ذوات المخلب . چنگال داران :
ز انتصاف و ز انصاف او شگفتی نیست
ذوات مخلب اگر حبه ٔ حمام کشد.

؟ (از سندبادنامه ص 9).


و رجوع به ذوات المخلب شود. || نیشتر رگ زن . نیشتر پزشک ستور. (مقدمة الادب زمخشری ).
ترجمه مقاله