ترجمه مقاله

مخیل

لغت‌نامه دهخدا

مخیل . [ م ُ ] (ع ص ) ابر که آماده ٔ باریدن شود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ابری که آن را بارنده پندارند. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل و مخیلة شود. || (از «خ ول ») سزاوار خیر و نیکوئی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). سزاوارو شایسته . یقال : فلان مخیل للخیر؛ فلان سزاوار خیر و نیکوئی است . (ناظم الاطباء). و رجوع به مَخیلَة شود.
ترجمه مقاله