ترجمه مقاله

مخیل

لغت‌نامه دهخدا

مخیل . [ م َ ] (ع ص ) (از «خ ی ل ») مرد خال ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).روی باخال . (دهار). مرد خال ناک که در بدن وی خال بسیار باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به مخول شود. || ابر که آن را بارنده پندارند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد و مخیلة شود.
ترجمه مقاله