ترجمه مقاله

مدادفروش

لغت‌نامه دهخدا

مدادفروش . [ م ِ / م َ ف ُ ] (نف مرکب ) کسی که مرکب می فروشد. (ناظم الاطباء). فروشنده ٔ مرکب . این بیت رامؤلف آنندراج از سیفی شاهد آورده است :
روز من از مدادفروشی اگر شب است
تنها ز بخت نیست که علت مرکب است .
و در آن «مدادفروشی » را با یاء وحدت و مصدری هر دو می توان خواند، هم به معنی معشوقی که پیشه اش مرکب فروشی است ، و هم به معنی مدادفروشی و کنایه از قلمزدن و کتابت . || آنکه قلم مداد می فروشد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله