ترجمه مقاله

مدامع

لغت‌نامه دهخدا

مدامع. [ م َ م ِ ] (ع اِ) محلهای اشک . مجراهای اشک . (فرهنگ فارسی معین ). کنج های چشم . (آنندراج ). دنبال چشم . (فرهنگ خطی ). ج ِ مدمع. رجوع به مدمع شود : بعضی آب صفت از راه منافذ مدامع خرج کند. (سندبادنامه ص 150). || اشکها. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فرهنگ فارسی معین شود.
ترجمه مقاله