ترجمه مقاله

مدان

لغت‌نامه دهخدا

مدان . [ م ُ] (ع ص ) آنکه پیش فروش کند و مدیون باشد و آن را که به دین گیرند. (از متن اللغة). مُدّان . مدیون . مدین .(متن اللغة) (اقرب الموارد). که بر او وامی است یا قرض بسیار دارد. (از اقرب الموارد). رجوع به مَدان شود. || حکم و قضاوت کرده شده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله