ترجمه مقاله

مدبور

لغت‌نامه دهخدا

مدبور. [ م َ ] (ع ص ) مجروح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زخمی شده . رجوع به دبور شود. || گوسپند که پشتش قرحه و جراحت باشد. دَبِر. اَدْبَر. (از متن اللغة). زخم شده و ریش شده در پشت . (ناظم الاطباء). رجوع به دَبَر شود. || کثیرالمال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). مرد بسیارمال . (آنندراج ). توانگر. مالدار. (ناظم الاطباء). || که گرفتار باد دبور شده است . (از متن اللغة). گرفتار باد دبور. (ناظم الاطباء). رجوع به دبور شود.
ترجمه مقاله