ترجمه مقاله

مدب

لغت‌نامه دهخدا

مدب . [ م َ دَب ب / دِب ب ] (ع اِ) مجری . (المنجد). جائی که در آن چیزی روان می گردد و یا می لغزد. (ناظم الاطباء): مدب السیل و النمل ؛ مجرای سیل و مورچه . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). آنجا که آب رود. (مهذب الاسماء). جای و موضع نرم رفتن . (یادداشت مؤلف ). || مدب الصبا؛ محل ولادت یا طفولیت و بچگی . (ناظم الاطباء). مسقطالرأس . مولد. منشاء. آنجا که کودکی را در آنجا گذرانیده است . (یادداشت مؤلف ). || (مص ) دبیب .نرم رفتن بر زمین . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله