ترجمه مقاله

مدجن

لغت‌نامه دهخدا

مدجن . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) مقیم گردنده در جائی . (آنندراج ). مقیم در جائی . (ناظم الاطباء). رجوع به داجن شود. || یوم مدجن ؛ روزی تاریک از میغ. (مهذب الاسماء). روز ابرناک . (آنندراج ). رجوع به ادجان شود.
ترجمه مقاله