ترجمه مقاله

مدحتگر

لغت‌نامه دهخدا

مدحتگر. [ م ِ ح َ گ َ ] (ص مرکب ) مداح . ستاینده . که مدیحه سراید. که صفات نیک ممدوح را در شعر مندرج کند :
هنگام مدح او دل مدحتگران او
از بیم نقد او بهراسد ز شاعری .

فرخی .


همه خوبی و نکوئی بود او را ز خدای
وین رهی را که ستایشگر و مدحتگر اوست .

فرخی .


ترجمه مقاله