ترجمه مقاله

مدحض

لغت‌نامه دهخدا

مدحض . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) مغلوب در قرعه کشی . (از ناظم الاطباء): «فساهم فکان مِن َ المدحِضین ». (قرآن 141/37). گفتند یونس با ایشان قرعه ای زد از جمله مدحضان آمد؛ یعنی از جمله مقروعان آمد و مغلوبان . (تفسیر ابوالفتوح رازی ص 450).
ترجمه مقاله