ترجمه مقاله

مدحگر

لغت‌نامه دهخدا

مدحگر. [ م َ گ َ ] (ص مرکب ) مداح :
خاطر خاقانی است مدحگر خاص تو
یاور خاقان چین شفقت عام تو باد.

خاقانی .


خاطر خاقانی است مدحگر مصطفی
زآن ز حقش بی حساب هست عطا در حساب .

خاقانی .


رجوع به مدح شود.
ترجمه مقاله