ترجمه مقاله

مدرع

لغت‌نامه دهخدا

مدرع . [ م ُ دَرْ رَ ] (ع ص ) مرد زره پوشیده . (ناظم الاطباء). لابس الدرع . (متن اللغة). || زن پیراهن پوشیده . (ناظم الاطباء). دِرع پوشیده . || تیزبرگزیده و خوب . (ناظم الاطباء) (؟) || شاة مدرع ؛ ذوالدرع . ادرع . (متن اللغة). گوسپند که سینه و گردنش سپید باشد. رجوع به دَرَع شود.
ترجمه مقاله