ترجمه مقاله

مدرور

لغت‌نامه دهخدا

مدرور. [ م َ ] (ع ص ) نر ولاس . کام و زبانه : المدرور - کمنصور - هو الذی یکون لکل واحدالعظمین اسنان کالمنشار و، یترکب احدهما بالاخر کما یرکب الصفارون صفانح النحاس . (بحرالجواهر از یادداشت مؤلف ). رجوع به نر و لاس و نر و ماده شود.
ترجمه مقاله