مدروعلغتنامه دهخدامدروع . [ م َ ] (ع ص )کشتی که بعض آن خورده شده باشد. (ناظم الاطباء): دُرِع َ الزرع ؛ اُکِل َ بعضه . (اقرب الموارد) (متن اللغة).