ترجمه مقاله

مدعوق

لغت‌نامه دهخدا

مدعوق . [ م َ] (ع ص ) طریق مدعوق ؛ راه کوفته و پاسپرده . (منتهی الارب ). راه سخت سپرده و کوفته کرده . (آنندراج ). موطوء. (متن اللغة) (اقرب الموارد). دَعْق . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله