ترجمه مقاله

مدمن

لغت‌نامه دهخدا

مدمن . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) پیوسته و همواره کننده ٔ چیزی . (آنندراج ). که ادمان کند بر کاری . که پیوسته همان کار کند: مدمن خمر؛ دائم الخمر. (یادداشت مؤلف ). ادامه دهنده و منفک نشونده از چیزی . (از متن اللغة). نعت فاعلی است از ادمان . رجوع به ادمان شود. || دائم . همیشه . همواره . فراوان . باربار. (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود.
ترجمه مقاله