ترجمه مقاله

مدهوش

لغت‌نامه دهخدا

مدهوش . [ م َ ] (اِخ ) (میر...) مبارکشاه یا سیدمبارک خان اصفهانی یا شیرازی ، از شاعران قرن یازدهم هجری قمری است و به روایت آذر از والی زادگان حویزه و از معاصران شاه سلیمان بوده است . به روایت نصرآبادی «چون در حفظ مالیات اهتمامی ندارد پیوسته در پریشانی می گذارد». او راست :
تیشه از فرهاد و از مجنون بجا زنجیر ماند
قطره ٔ خونی ز ما هم بر دم شمشیر ماند.
ته جرعه ای که ماند از آن لب به من دهید
کآن رفته رفته بوسه به پیغام می شود.
عشق آن روز به سرحد کمال انجامید
که پدر عاشق فرزند شدو عار نبود.
(از تذکره ٔ روز روشن ص 727 و آتشکده ٔ آذر ص 21 و نصرآبادی ص 29). رجوع به تذکره ٔ شمع انجمن ص 430 و فرهنگ سخنوران شود.
ترجمه مقاله