مدیمة
لغتنامه دهخدا
مدیمة. [ م ُ م َ ] (ع ص ) ارض مدیمه ؛ زمین باران پیوسته رسیده . (منتهی الارب ). ما اصابته الدیمة. گویند: مکان مدیم و ارض مدیمة. (ازاقرب الموارد). مَدیمَة؛ زمینی که دیمة - باران آرام اما متوالی - بر آن باریده باشد. (از متن اللغة).