مذانبلغتنامه دهخدامذانب . [ م ُن ِ ] (ع ص ) فرس مذانب ؛ مادیان که بچه اش در استخوانی که گرداگرد دبر است افتاده و آب زرد نزدیک برآمدن گردیده . (از منتهی الارب ).