مذاکیرلغتنامه دهخدامذاکیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ ذَکَر، به معنی نره و آلت رجولیت . آلات مردی : و ناف و معده و مذاکیر و حوالی آن بدین روغن ها چرب کنند صواب باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).