ترجمه مقاله

مذروب

لغت‌نامه دهخدا

مذروب . [ م َ ] (ع ص ) سیف مذروب ؛ شمشیر تیز. (منتهی الارب ). محدد و تیزشده ازهر چیزی ، کقوله : علی الاعداء مذروب السنان . (از اقرب الموارد). نعت مفعولی است از ذرب . رجوع به ذرب شود.
ترجمه مقاله