مذمملغتنامه دهخدامذمم . [ م ُ ذَم ْ م َ ] (ع ص ) مردبسیارنکوهیده . (منتهی الارب ). مذموم . (اقرب الموارد). سخت مذموم . (از متن اللغة). || مکان مذمم ؛مکانی که آن را ذمت و حرمت باشد. (از متن اللغة).